محمد مانيمحمد ماني، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

محمد مانی شیرین ترین پسر دنیا

یه پسر داریم....................شیرین زبون

با خاله رفته بودی بستنی بخری که بستنی عروسکی نداشتن(آخه همیشه عروسکی میهن میخوری). خاله بهت گفته بریم عروسکی ندارن.......................... شما هم یه بستنی دیگه نشون دادی و گفتی: از اینا که داره  که البته نخوردی و یه مدل دیگه که خاله برای ما خریده بود خوردی تو مشهد تو صحن نشسته بودیم یه بچه دیگه ام کنار مادربزرگش نشسته بود و نخوچی می خورد و شما از اولش چشمت به نخوچی پسره بود تا اینکه مادربزرگ پسره یه مشت نخوچی داد به شما............... مامانی که برگشت پاشدیم بریم که شما با اشاره به من گفتی : اینم ببریم(منظورت کیسه نخوچی پسره بود) منم خواستم آبرو داری کنم گفتم نه مامان نمیشه نی نی را ببریم که............................ ولی مادر ب...
26 آبان 1392

شیزین زبونی ها و کارهای بامزه شیرینترینم

دیروز خانه یکی از همسایه ها پاتختی بود  و صدای موزیکشون تا خانه ما می آمد........ شما اولش به من گیر دادی که: عروسی...... عروسی...... بریم.... منم براتون کلی توضیح دادم مامان جان خانه همسایه است ما دعوت نداریم بریم امـــــــــــــــــــــا  از آنجایی که شما یادگرفتی در را باز کنی باز کردی و رفتی تو راه پله من و بابا هم به امید اینکه داری میری پایین پیش مامانی کـــــــــــــــــه مامانی تو راه پله مچت را گرفته بود و تو هم گفته بودی میرم عروسی چند روز پیش داشتیم از گوشی ام  فیلم تولدت که با بابا و دایی محمد میرقصیدی با هم می دیدیم که گیر دادی بهم: بازش کن برم برقصم مامانی کتلت درست کرده بود و کلی بهت  اصرار کرد...
3 شهريور 1392

فرهنگ لغت

ا این روزها کلا ضبط شدی و پشتش همه چی را میگی ولی خوب اغلب فقط من متوجه میشم چی میگی. اذت می پرسم اسم من چیه: مرنم(مریم) اسم بابا چیه؟ : دَشین(افشین) اسم مامانی چیه؟: زویه(زهره) اسم  بابایی چیه؟:آظم(کاظم) فوق العاده هم به رادیو یا به قول خودت راریو  علاقه پیدا کردی و اگه سوار ماشین بشی و بابا ضبط نگذاره مدام میگی راریو ........................... البته شما میگی رادیو وگرنه فرق نمیکنه  چی پخش کنه. مامانی و خاله تو خانه شان از این رادیو ضبط های باند دار بزرگ دارند  و تو چند روز پیش رفته بودی جلو تلویزیون که داشت پت و مت میداد و برحسب اتفاق ضبط باند دار داشتند  و اولین جملات پر حسرتت را میگفتی: ...
9 تير 1392

فرهنگ لغت

شدر=شکر آآ= آقا آآر=قطار پلی= پلیس تاکسی جوآب=جوراب پول پریل( ازبس شما بچه ها تبلیغات میبینید) پرسیل دلپذیر چی توز شیرآآئو=شیرکاکائو صللی=صندلی سفه=سفره آمیون=کامیون باله=بالشت پشتی پشه اوشین(جدیدا شبکه تماشا فیلم قدیمی اوشین را میده و منم نگاه میکنم و تا شروع میشه میگی اوشین) دسمال آذی=دستمال کاغذی کره آدغال=آشغال چرا چرامایی= چراغ راهنمایی اتو بخارشو نی نی یی= شیرینی کیک   ...
7 خرداد 1392

فرهنگ لغت

روز به روز به فرهنگ لغتت اضافه میشه و این به ارتباط بهتر ما خیلی کمک میکنه. اینم یه سری لغت دیگه: عقب جلو بغل بسی=بستنی دابو=صابون شامپو لگن پوشَ=وشک دشویی=دستشویی سط=سطل آآئو=کاکائو نامیون=کامیون موتو=موتور توبوس=اتوبوس کیلید=کلید اُتورول=کنترل نَنایی=دمپایی گوگوشی=پیچ گوشتی پرای=پراید وانت بانک(نمی دونی چه بانکی ولی می دونی که بانکه و همه بانکها را نشان میدی) چادر   ١٥/٢/٩٢ ...
16 ارديبهشت 1392

فرهنگ لغت

ماشالله دیگه خیلی از حرفهات را متوجه میشم و این خیلی خوشحالم میکنه و لذت می برم. توی این دو - سه هفته پیشرفتت عالی بوده و دیکه خیلی از حرفهات واضح محکم شده. منم کلی از کلماتی که می گی را یادداشت کردم تا اینجا ثبت کنم؛ البته هنوز کامل نشده ولی به زودی کاملش می کنم.   هر چی که واضح بیان می کنی چه کلمات جدید چه قدیمی به شرح زیر است: باتری فرش مداد پسر و دختر(که البته هنوز هنو از هم تشخیص نمی دی اشتباه می گی«به دختر می گی پسر و پسر را می گی دختر») عمه= نمه عمو=نمو مونا(زن عمو) مهرگان=مهان بگیر بده بیا برو لالا بشین پاشو لیوان=لیان قاشق=گاشک(والله ما آ...
1 ارديبهشت 1392
1