پسرم همه زندگی من
دوست جونای گلم سلام
به روزنگار زندگی من خیلی خیلی خوش آمدین
براتون لحظات خوشی را آرزو می کنم.
یادتون نره:
نظر بدهید
و
به وبلاگ شعر و داستانم هم سر بزنید.
مروری بر ماههای غیبتمان
دی و بهمن به روایت تصویر
شیطون بلای مامان
اندر احوالات غیبت ما
بازگشت دوباره
عزیز دل مامان بعد از قریب به 7 ماه دوباره برگشتیم. دلیل غیبتمون یکم اطرافیان و کمی تنبلی مامان بود. البته یه وب جدید درست کردم ولی تو اونم مطلب نگذاشتم .... راستش کمی انگیزه ام را هم از دست دادم و به هموم دفتر خاطراتت بسنده کردم و اتفاقات مهم را درونش نوشتم. ولی خدایش دلم برا همه دوستامون تنگ شده بود ...... ولی بی معرفتی کردم و سراغشون نرفتم. ولی امروز می خوام به تک تکشون سر بزنم. نا گفته نمونه که سیستممون هم ماها مشکل داشت و چون منم نیاز خودم و با تبلت شما یا با گوشی خودم رفع میکردم پیگیر حل این مشکل کوچک نشدم تا همین امروز که بابا بخاطر کارهای خودش درستش کرد نمی دونم از کجا برات بنویسم................... شما که ال...
بدون عنوان
سلام به گل پسر خودم و دوستای خوبمون خیلی مختصر و مفید بگم که به دلایلی .................... فعلا آپ نمی کنیم و شاید برای همیشه!!!!!!!!!!!!
پشت سر گذاشتن یک مرحله سخت
عزیز دلم ممنون ............دست شما درد نکنه.................سپاسگذارم از همکاریت نمی دونی چه بار سنگینی از دوشم برداشتی 3 دی ماه صبح که از خواب بیدار شدم تو یک تصمیم ناگهانی دیگه پوشکت نکردم .............واقعیت اینه که اصلا امید نداشتم باهام همکاری کنی............... آخه یکبار تو 20 ماهگی و یک بار تو 24 ماهگی چند روزی باهات کار کرده بودم که بی نتیجه بود و مدام می ترسیدم اینبار هم همکاری نکنی. روز اول همان ساعت اول ترتیب فرش مامانی را دادی و بعدش ما گوش بزنگ نیم ساعت به نیم ساعت می بردیمت دستشویی و شما هم ایجازه(جایزه) طلب میکردی که خدارا شکر تو خونه برچسب یا همون عکس برگردون و استیکر یا هر چی دیگه که اسمش را میگذاری داشت...