گالری
محل کار خاله
اینم پسر گل مامان که نمی دانم چرا جای اینکه کارهای بابا را تقلید کنه و وسایل بابا را برداره برعکسه.................
پارک آب و آتش که دوست نداشتی بری جلو و خیس بشی
خوشتیپ مامان
یه روز که خاله رفت شما هم رفتی از اینجا مدام خاله را صدا کردی و وقتی جواب نشنیدی دلگیر شدی و به حالت قهر رفتی کلی صدات کردم تا روت را برگردوندی
اینم گل دختری دایی جانم و گل پسری خودم در حال خوردن ذرت بو داده
نمایشگاه مادر و کودک
پارک چیتگر...................چشمهارو داری
اینم دوست داشتنهای صادقانه و کودکانه دو تا فسقلی
گشته مرده این را رفتنهای مردانه مرد کوچکمم
عشقهای زندگیم
اینم مهد کودک سرای محله جابری که تو عکسهایی که گرفتم صورتت پیدا نیست
فسقلی ها پشت مبل
اینم سرگرمی مورد علاقه ات که پارسال خاله برات خریده
نمی فهمم این چه مدل لباس پوشیدن تن نی نی هاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینم با راهنمایی مامان تنشون کردی
پسرم عاشق نمیر(خمیر)بازی ................. اونم به قول خودش نمیر آیا(خمیر آریا)
اینها رو هم درست کردی و به من گفتی ماهی درست کردم
اینم یکی از جذابترین سرگرمی ات که دیگه یادگرفتی کلیدش را برمیداری و قفلش را باز میکنی
یه روز داشتم چادر مامانی را میدوختم که بعدش دیدم شما پدال چرخ و چادر مامانی را برداشتی و مشغولی...............پرسیدم چی کار می کنی؟ گفتی : می دوزم
اینم عکس ماه گذشته که بابا پشت موهات را زد..................... البته امشب کلا موهات را ماشن کرد که عکسهاش را انشالله میگذارم.
٨ مهر ٩٢