عید دیدنی
روز ٨ فروردین از صبح که پاشدیم آب نداشتیم بخاطر حفاری در میدان امام حسین که باعت ترکیدن لوله آب شده بود آب منزلمان قطع بود ما هم که خسته سفر بودیم نیاز به حمام داشتیم وکلی لباس چرک وسط آشپز خانه در انتظار شستشو بودندوووووو قرار بود مامانی اینها ناهار بیایند که سبا سرما خوده بود و تب داشت نیامدند. خلاصه تا ساعت ٥ آب نبود و بابا و مامانی و بابایی رفتند از تانکری که جلوی بیمارستان مردم گذاشته بودند آب آوردندو یکم به سر و صورتمان رسیدیم و چایی درست کردین . ساعت ٥ آب با فشار خیلی کم آمد ولی آنقدر کم بود که تا طبقه بالا نمی آمد. با این حال و روزمان مهمان هم آمد عمو محمودم و زن عمو منیر و محمد و فاطمه همسرش و حدیثه دخترشان. ...
نویسنده :
ماماني
18:50