آمدن به خونه
صبح وقتی دکتر امدن و از سلامت ما مطمئن شد ، ما رو از بیمارستان مرخص کرد . ما هم به کمک مادرم که شب رو پیش ما مونده بود حاضرشدیم و منتظر شدیم تا بابای پسرم بیاد و ما رو به خونه ببره .
خانم عکاس هم امد از من و پسرم یک چند تا عکس و یک مقداری هم فیلم گرفت .
اینم یکی از عکسهایی که خانم عکاس وقتی پسرم حاضر شده بود از پسرم انداخت .
اين عكس را زمان ترخيص از بيمارستان خانم عكاس از من و پسر گلم انداخته
اين عكس رو هم خانم عكاس ازما گرفت
اين عكس زماني كه از بيمارستان امده بوديم خونه(البته اينجا خونه مادر بزرگشه) از پسرم گرفتيم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی