چند روز بدون نت
سلام پسری
یه یک هفته ایی نبودم ، آخه لب تابم پوکیده بود و دیگه صفحه اش بالا نمی آمد ولی حالا خدا را شکر حالا درست شده.
هفته پیش یه شب نشسته بودم با بابا جات خالی نسکافه می خوردیم که دستم را گذاشتم زیر گلوم و متوجه شدم ورم کرده تا صبح هزار جور فکر توی سرم آمد و از همش مهمتر این بود که می ترسیدم اوریون باشه سریع درباره اش سرچکردم دیدم میشه که با ورم و بدون درد شروع بشه.
صبح به مامانی نشان دادم که گفت فکر نمی کنم اوریون باشه ولی بریم دکتر و سریع شال و کلاه کردیم و رفتیم درمانگاه امام حسن مجتبی(ع) و دکتر گفت یه ویروس که رو غدد لنفاویت تاثیر گذاشته و عفونت کرده و برای همین کلی چرک خشک کن بهم داد.
دوشنبه هم که شما کسالتت شروع شد و ما هم بردیمت دکتر و با یه کیسه دارو برگشتیم.
و سه شنبه هم که دیگه صفحه لب تابم بالا نیامد و من کلی برای لب تاب نازنینم و اطلاعات از دست رفته اش قصه خوردم.
چهارشنبه هم که 13 اردیبهشت تولد بابا افشین بود من براش کیک پختم و دسر ژله و بستنی گل رز درست کردم که همه خوششون آمد .
پنجشنبه هم که دیروز باشه رفتیم خانه خاله مرجان دوستم البته با خاله سحر و پسر نازنینش که شاید اسمش هومن باشه.
جات خالی خیلی خوش گذشت و البته من هم کلی به خاله مرجان حسودیم شد که چه خانه نقلی و خوشگلی خریدند . انشالله که مبارکشون باشه و خدا بزرگترش را براشون بسازه.
خیلی بهمون خوش گذشت و راستی تولد خاله مرجان هم بود.