ما آمدیم
سلام به پسری و همه دوستای گلمون که بهمون سر میزنن.
ما بعد از سه روز امروز ظهر برگشتیم. خیلی بهمون خوش گذشت و گلم شما هم پسر خوبی بودی مامان رااذیت نکردی فقط دیروز اصلا میل به غذا نداشتی، با اینکه مامان آذر برات یه سبزی پلو خوشمزه درست کرده بود ولی نخوردی!!!!!!!!!!!!!
من دیروز کمی نگران این کارت بودم ولی امروز دیدم مامان آذر راست میگه: اگه گرسنه ات بشه خود میایی دنبال غذا و وقتی نمیایی پس گرسنه هم نیستی ! منم پس دنبالت نمی کنم.
یکشنبه و دوشنبه باباعباس صبح و عصر میبردت پارک بازی البته عصرهاش دسته جمعی میرفتیم که ناگفته نمونه که یکشنبه شب سرد هم بود.
شما تو این دو روز حسابی تو خانه بابا بزرگ بازی کردی بخصوص که خانه شان بزرگتره و یه بالکن با صفا هم دارند هر چند که کوچکه.
عمه اسباب بازی های دوران کودکی اش را تو یه کیف به شکل چمدان جا داده و هروقت میریم میده به شما بازی کنی که تو این سه روز باهاش سرگرم بودی و مدام وسط حال محتویاتش را خالی میکردی و علاقه داشتی بری توش بشینی!!!!!!!!!!
عمه تو اتاقش یه عروسک داره که پاهای بلندی داره و تا ازت غافل میشدم میرفتی سراغش و جالبه که ما هم که بغلش میکردیم یه کوچولو به عروسک حسودی میکردی.