اولین جمعه محرم
عزیز دل مامان
جمعه اول محرم روز حضرت علی اصغراست و مادرانی که دوست داشته باشندبچه های شیرخوارشان را به مراسمی که به همین مناسبت در مصلا برگزار می شود می برند و منم امسال شما را به این مراسم بردم.
قرار بود با بابا بریم که بخاطر مصادف شدنش با مراسم عمه منصور بابا مجبور شد برود به کاشان و برای همین من و تو با مامانی و خاله رفتیم.
ساعت ٦ صبح از میدان شهدا ماشین گذاشته بودند که ما خودمان را به انجا رساندیم و تو هم که از اینکه از منزل خارج شدی حسابی خوشحال بودی دیگه نخوابیدی،ما یک ساعت و نیم قبل از مراسم رسیدیم و تو این مدت با هیجان اطراف را نگاه می کردی به همین دلیل وقتی مراسم شروع شد خسته شدی و خوابیدی.
یه بچه ده ماهه را به این مراسم آورده بودند که متاسفانه بیماری سختی داشت با دیدنش حال بدی پیدا کردم و تا شب هر زمان که تو را در اغوش می گرفتم یادش می افتادم بغض گلویم را می گرفت و از صمیم قلب شفایش را می خواستم امیدوارم آن شهید کوچک با دستان کوچک ولی دل آسمانیش او را شفادهد.آمین