محمد مانيمحمد ماني، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

محمد مانی شیرین ترین پسر دنیا

دست خالی برگشتیم

1390/12/10 13:11
نویسنده : ماماني
332 بازدید
اشتراک گذاری

جیگر

دیروز همت کردم ونشستم ملحفه بالشتها و تشک شما را دوختم عوض کردم.

اگه بدونی تو بلا چه کار می کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مدام نق می زدی و دست و پا می زدی که از بغل مامانی بیایی پایین سراغ چرخ خیاطی ، آخرش هم وسط این نق نق ها خوابیدی.

ساعت 3:30 بابا بهم زنگ زد و گفت ساعت 5 دروازه دولت باشید که بریم بهار خرید. هوررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااا

من که عاشق خ بهار و اسباب بازی و سیسمونی و لباسهای شیکشم

ای دل غافل 10 دقیقه مانده به بیرون رفتن درست زمانی که داشتم شیرت می دادم که تو مترو داد و هوار نکنی لالا کردی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

منم ناچار با اینکه در خواب ناز بدی گذاشتمت تو آغوش و رفتیم بیرون.آخه پیش خودم گفتم اگه تو مترو جا نشستن نبود و کسی هم دلش به رحم نیامد درسته که 2 ایستگاه بیشتر نیست ولی من یا باید خودم را نگه دارم یا تو را ؛ پس باید می رفتی تو آغوش که جات محکم باشه منم خودم را محکم نکه دارم که با هم زمین نخوریم.

تا مترو با تاکسی رفتیم که خواب بودی ولی تو مترو بیدار شدی و از مترو هم که خارج شدیم بابا بغلت کرد.

یه نیم ساعتی تو بهار بیدار بودی و بازم لالا کردی تا موقع بر گشت تو ماشین بیدارت کردم. وای که چقدر انتخاب لباس برای شما سخته. دنبال یه لباس خاص بودم .

یه چند تا لباس پسندیدیم ولی سایز شما نبود. در نهایت 2 لباس کاندید شد که قرار شد باز امروز هم جاهای دیگه را بگردیم اگه چیز دیگه ایی اوکی نشد بخریمشان.

ولی با اینکه خرید برایت سخته ولی پر از لذته.خیلی از خرید برایت لذت میبرم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)