آمدن مهمان
جمعه بعد از عید قربان تماس گرفتم که عمو امید و زن عمو مونا بیایند منزل ما تا شب را پیش هم باشیم و چون مامان اذر هم دلش برای محمد مانی تنگ شده بود با بابای نی نی تصمیم گرفتیم که به آنها هم بگوییم بیایند و این شد که جمعه شب هم حسابی به ما خوش گذشت.عمو امید خیلی خیلی نی نی را دوست دارد مثل خاله که مدام میگه: خاله دقربونت بره ، عمو هم قربون صدقه این قند عسل ما می رود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی