محمد مانيمحمد ماني، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

محمد مانی شیرین ترین پسر دنیا

گالری عکس

1392/4/9 8:30
نویسنده : ماماني
1,717 بازدید
اشتراک گذاری

 ببخش گلم تاخیر کردم.......................این عکسها مال یک ماه و اندی پیشه

پارک بهشتی(کرج)

 

 این عکسها مربوط به اردیبهشته که رفته بودیم کرج و عمو جون اکبر از کاشان آمده بود

اینجا رفته بودیم یه نانوایی که تو محله خاله اینها بود.

عشقم

اینم مال اون روزیه که با مامانی رفتیم پارک یه  دو سه روز قبل از افتتاح بزرگراه امام علی که شهردار برای تقدیر از کارگران پروژه آمده بود.

عشقم

اینجا بالای سرسره است که چون سرسره اش فلزی و خیلی بلند بود می ترسیدی ازش پایین بیایی

عشقم

عشقم

علاقه خاصی به راهرو و راه پله ها داری................. الهی بمیرم برات آخه ما که حیاط نداریم بری توش بازی

عشقم

عشقم

هی به منم میگی بشین بشین

عشقم

بعد هم دمپایی هات را در میاری و تو اون یه متر جا میدویی

عشقم

اینم نتیجه بازی با رنگ انگشتی

عشقم

عشقم

خودت هم داری دیوارها را تمیز میکنی بدون اینکه بهت بگم(البته با استفاده از کف شامپو)

عشقم

 عشقم

اینم مال چند هفته پیشه که رفته بودیم پارک لاله ...................... یه جا بند نمیشی یه عکس درست بندازم که

عشقم

عشقم

این عکس هم  مربوط به روز خاکسپاری بابای دایی آرشه که اینجا جلو در سالنه که ما منتظر بودیم بابا ماشین را پارک کنه و بیاد بابایی هم شما را گذاشته روی یه موتور که نمی دونم متعلق به کی بود

عشقم

عشقم

این عکس تاریخی هم مربوط به چند هفته پیش خانه مادر بزرگمه که شما و سبا خانمی دارید به روش جدید تلویزیون می بینید.......................

عشقم

الهی برای پای مصدومت بمیرم.

آقا داشتی در کشو تخت را باز میکردی که کشو با پاهای نازنینت برخورد کرد و در نتیجه این برخورد انگشت شصت پای راستت کمی ناخنش از جا کنده شد و خون آمد و من هم سریع برات بتادین زدم و چسب زدم که جایی خونی نشه تا خون بند بیاد و شما هم گیر دادی که به پای چپت که کفش زده بود و خوب شده بود چسب بزنم(یه بار بنده بدون جوراب صندل پات کردم که در نتیجه اش کفش پای شمارا زخم کرد)

دیگه هم نمیگذاشتی چسب را بکنیم و مدام درد درد می گفتی.

 

عشقم

 عشقم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

نسیم-مامان آرتین
9 تیر 92 10:20
بابا عجب نونوایی بابا آکواریوم داره

وای خوش بهحالتون چقدر میرید پارک ما هفته ای 2بار بریم شاهکار کردیم




آره............ ما خودمون هم تعجب کردیم ..... حتی صندلی هم داشت که بشینی تا نوبتت بشه......... دو نوع نان هم میپخت:تافتون و بربری........اما............ نونش متاسفانه خیلی طعم جوش شیرین میداد


راستش چند هفته است که نمی دونم همسری سرش به کجا خورده که مارو میبره بیرون.............. وگرنه همیشه من و مانی میریم