گالری عکس
ببخش گلم تاخیر کردم.......................این عکسها مال یک ماه و اندی پیشه
این عکسها مربوط به اردیبهشته که رفته بودیم کرج و عمو جون اکبر از کاشان آمده بود
اینجا رفته بودیم یه نانوایی که تو محله خاله اینها بود.
اینم مال اون روزیه که با مامانی رفتیم پارک یه دو سه روز قبل از افتتاح بزرگراه امام علی که شهردار برای تقدیر از کارگران پروژه آمده بود.
اینجا بالای سرسره است که چون سرسره اش فلزی و خیلی بلند بود می ترسیدی ازش پایین بیایی
علاقه خاصی به راهرو و راه پله ها داری................. الهی بمیرم برات آخه ما که حیاط نداریم بری توش بازی
هی به منم میگی بشین بشین
بعد هم دمپایی هات را در میاری و تو اون یه متر جا میدویی
اینم نتیجه بازی با رنگ انگشتی
خودت هم داری دیوارها را تمیز میکنی بدون اینکه بهت بگم(البته با استفاده از کف شامپو)
اینم مال چند هفته پیشه که رفته بودیم پارک لاله ...................... یه جا بند نمیشی یه عکس درست بندازم که
این عکس هم مربوط به روز خاکسپاری بابای دایی آرشه که اینجا جلو در سالنه که ما منتظر بودیم بابا ماشین را پارک کنه و بیاد بابایی هم شما را گذاشته روی یه موتور که نمی دونم متعلق به کی بود
این عکس تاریخی هم مربوط به چند هفته پیش خانه مادر بزرگمه که شما و سبا خانمی دارید به روش جدید تلویزیون می بینید.......................
الهی برای پای مصدومت بمیرم.
آقا داشتی در کشو تخت را باز میکردی که کشو با پاهای نازنینت برخورد کرد و در نتیجه این برخورد انگشت شصت پای راستت کمی ناخنش از جا کنده شد و خون آمد و من هم سریع برات بتادین زدم و چسب زدم که جایی خونی نشه تا خون بند بیاد و شما هم گیر دادی که به پای چپت که کفش زده بود و خوب شده بود چسب بزنم(یه بار بنده بدون جوراب صندل پات کردم که در نتیجه اش کفش پای شمارا زخم کرد)
دیگه هم نمیگذاشتی چسب را بکنیم و مدام درد درد می گفتی.