محمد مانيمحمد ماني، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

محمد مانی شیرین ترین پسر دنیا

گاهی اتفاقات بد رخ میدهد

1390/12/3 20:45
نویسنده : ماماني
434 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم

چند روزی ایه که وبلاکت را آپ نکردم؛ آخه:

یه دو روزی اینترنتمان قطع بود چراش را نمی دانم . بابا زنگید به ایرانسل و درست شد.

شنبه بعد از ظهر یه خانم خیلی مهربان که من از 4 سالگی می شناختمش و خیلی دوستش داشتم فوت کرد.

مریم زعفرانی بهروزی سالها رییس بابایی و 7 سال هم رییس خاله بود.

تو آن سالهایی که بابایی(بابای من) براش کار می کرد حداقل هفته ایی یکبار میدیدمش و تو آن سالهایی هم که خاله چه تو بنیاد جانبازان و چه جامعه زینب کار می کرد من هفته ایی یا حداقل ماهی یکبار یه سری آنجا می زدم و میدیدمش.

خدا رحمتش کنه.

دوشنبه صبح هم با من و تو و خاله و مامانی رفتیم تشیع جنازه اش و تا نزدیکهای ظهر طول کشید البته من و تو بهشت زهرا نرفتیم و فقط مامانی رفت و خاله هم رفت سر کارش. منم تاکسی گرفتم آمدیم خانه و این عکس را هم بعد از برگشت ازت گرفتم.

یکشنبه صبح هم متاسفانه خبر فوت یکی از اقوام را دادند.

محمد پسر یکی از اقوام دور مان بود ولی خیلی پسر خوبی بود که در اثر حادثه رانندگی فوت کرد . چون دیر فهمیدیم تشیع جنازه نرفتیم و ختم هم چون من وقت دکتر داشتم ونشد.

دیروز عصر با بابا رفتیم دکتر غدد من. خانم دکتر با کنترل تیروئید من کمک کرد تا خدایی نکرده شما با بهره هوشی پایین دنیا نیایی.

کلی موقع رفتن تو حکیم ترافیک بود ولی خوشبختانه اصلا  تو مطب معطل نشدیم و سریع رفتیم داخل . خانم دکتر با دیدن تو خیلی خوشحال شد و کمی باهات صحبت کرد ولی تو یه کو چولو لبخند زدی و بعد خیلی جدی دکتر را نگاه کردی.

موقع برگشت بابا جایی کار داشت و مثل موقع رفت باز هم تو حکیم ترافیک بود در نهایت این شد که ساعت 10 رسیدیم خانه.

این دو تا عکس را تو مطب و توی ماشین ازت انداختم.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نایسل
3 اسفند 90 14:22
جون دلم ابن نی نی نار چقدر عیله تسلیت میگم غم آخرتون باشه
نایسل
3 اسفند 90 14:24
فدات شم مرسی عزیزمم غم آخرتون باشه گل پسرتم خیییلییی نازهه مراقبش باش بوسسسسسسسسسس مرسی مهربونم که نگرانی می
رضا جونی
3 اسفند 90 14:29
سلام سلام فردا تولدمه، توی وبلاگم تولد گرفتم، خیلی خیلی خوشحال می شم تشریف بیارید تا شما نیاین من شمعا رو فوت نمی کنم http://rezajoon.niniweblog.com
مامان جونی
4 اسفند 90 12:47
چقدر این پسر خوردنیه
سمیه مامان ارمیا
10 اسفند 90 12:12
جانم. قربون چشات مانی جون خاله. ممنون از لطفتون که از وبلاگ پسرم دیدن کردین. منم با کمال میل لینکتون کردم.