محمد مانيمحمد ماني، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

محمد مانی شیرین ترین پسر دنیا

پایان هفته پر از مهمانی

1391/1/26 13:57
نویسنده : ماماني
415 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب مهمان خانه عمو امید بودیم و چقدر زن عمو زحمت کشیده بود.

مهرگان هم آنجا بود و باز شما دو تا همه را سرگرم کرده بودید بخصوص که این بار سر هشت پا تو که صدای خیلی ملایمی هم دارد کمی اختلاف پیدا کردید و مهرگان از دست تو می گرفت و تو از دست مهرگان.

به هر حال شب خوبی داشتیم و تا ساعت ١:٣٠ بامداد خانه عمو بودیم و وقتی می آمدیم تو خواب بودی.

امروز ظهر هم مامانی (مادر بزرگم) و دایی مهدی و زن دایی مرجان و سبا مهمان خانه مان بودند. به ما که خیلی خوش گذشت و مطمئن هستم به تو سبا هم خوش گذشت و این را می شد از رفتارتان تشخیص داد.

این دو روز کارهای جدید می کنی و یکیش اینه که از دست دوستات وسایلشان را می گیری به عنوان مثال امروز سیب سبا را از دستش گرفتی و شروع به خوردن کردی اون هم تویی که سیب دوست نداشتی و نمی خوردی!!!!!!!!!!!!!!!!

راستی دایی مهدی برام برنامه ریخته و دیگه خودم می تونم برات عکس تو وبلاگت بگذارم.

مهرگان جونمحمد مانی در خانه عمو امید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان محمدرضا
26 فروردین 91 8:20
ای جان بدجنسیه دیگه مامانی
مامان محمدرضا
26 فروردین 91 14:39
مرسی عزیزم .
مسافران آسمانی
27 فروردین 91 10:14
جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااان...پسمل بلا زورت به دخترا رسیده...؟ همیشه همینطوره ، حتی اگر چیزی رو دوست نداشته باشن وقتی دست یکی دیگه میبینن به شدت علاقه مند میشن...بخصوص یه دخترخانم ناز مثل سبا جون...
مسافران آسمانی
27 فروردین 91 10:15
یادم رفت ، ممنون که ما رو لینک کردید ما هم قبلا شما رو به جمع دوستامون اضافه کرده بودیم عزیزم...
نگین مامان رادین
27 فروردین 91 19:12
ای جونم پسملی شیطون شدی سیب بقیه رو ازشون می گیری و خودت می خوری،نوش جونت خاله