محمد مانيمحمد ماني، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

محمد مانی شیرین ترین پسر دنیا

اندر احوالات واکسن 18 ماهگی

1391/11/21 23:36
نویسنده : ماماني
585 بازدید
اشتراک گذاری

بخاطریه کوچولو سرماخورگیت کمی شک داشتم واکسنت را بزنم که بابا گفت اگه دکتر گفته بزن پس حتما اتفاقی نمیفته ؛ و این شد که دوشنبه ١٦ بهمن راهی مرکز بهداشت جلالی شدیم. من و شما و مامانی و بابا. وارد که شدیم دیدیم نی نی هایی که سر واکسن قبلی(١سالگی) دیده بودیم هم آمدند.

اول رفتیم برای قد و وزن که آنقدر جیغ و هوار کشیدی آبرومون را بردی و نگذاشتی دور سرت را هم بگیرند.

حرف شب قبل دکتر تکرار شد.................... وزنش کمه................. آخه ١٠٧٠٠ بودی.

ولی قدش خوبه................. قدت ٨٣ بود.

بعد یه کتاب برا تغذیه کودک ١ تا ٢ ساله بهم دادند و یه مسواک برای شما. قطره هم می خواستند بدهند که نگرفتم ( آخه شما ترکیبی می خوری).

بعد هم رفتم اتاق واکسیناسیون که .................................. آره دیگه................ گریهثابت کردی یه رگ و ریشه کاشونی داری ههههههههههههههههههههقهقهه

خداراشکر تا شب تب نکردی البته من بهت قطره میدادم و آب تا زودتر خوب بشی ولی شب بیتاب شدی و تب کردی و دستت هم درد میکرد و تا صبح همش تو بغل مامانی بودی و سرت را رو سینه مامانی گذاشته بودی و اگه می گذاشتت زمین بیدار میشدی گریه میکردی.( بنده خدا مامانی تا صبح بیدار بود)

سه شنبه هم مدام بیتاب بودی و تا شب تب داشتی ولی شب خیلی بهتر شده بودی و بیشتر بخاطر درد دستت شاکی بودی. ما آن شب را هم پایین پیش مامانی و بابایی خوابیدیم چون بابا رفته بود کرج برای انجام کاری و شب را هم خانه مامان آذر مانده بود.

خداراشکر چهارشنبه قبراق و سرحال از خواب بیدارشدی.

پنج شنبه هم به وعده ام عمل کردم و برات بولینگ خریدم. مبارکت باشه گلم.

ببخشید این مدته اصلا ازت عکس ندارم .................. شرمنده.

٢١ بهمن ٩١

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

گوگولی تمپ
21 بهمن 91 14:59
سلام عزیزم من مایلم با شما تبادل لینک کنم اگر دوست داشتید منو با نام قالب های گوگولی اختصاصی برای نی نی لینک کنید و بگید با چه اسمی شما رو لینک کنم ممنون میشم
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
21 بهمن 91 14:59
عزیز دلم خدا رو شکر که به خیر گذشت .دیگه مال بچه های ما رفت تا مدرسه شون .بالاخره تو این مدت میتونیم یه نفس راحتی بکشیم. 18 ماهگیت مبارک پسر خوشگل
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
21 بهمن 91 15:00
مریم جون خصوصی داری عزیزم.
مامان کوثری
21 بهمن 91 16:31
اگر دنبال تقویم 92 با عکس کودکتون هستین!!! اگر میخواهید جشن تم دار بگیرین !!!! اگر دنبال فریم های زیبا واسه روز عشق هستین!!!! حتما سری به مابزنید و طرح های زیبا و بینظیر ما رو ببینید http://temparti.blogfa.com/ هر طراحی که شما بخواهید تو سریع ترین زمان انجام میشه
ندا مامی دوقل نی نی
22 بهمن 91 2:02
آخیییییی عزیزدلم ، یزدان را سپاس که پسرمون زود خوب شد و درعوض دردی که تحمل کرد جایزه هم گرفت مامانیییی عکس بذار دیگههههه راستی هجده ماهگیت مبارک عسل طلایی


ممنون عزیزم
انشالله به زودی با عکسای گل پسر میام
خاله سحر
23 بهمن 91 11:51
عشقم واکسن 18 ماهگی مبارک
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
23 بهمن 91 21:45
واااااااااااااااااای من که از واکسن18 ماهگی خییییییییای می ترسم از حالا به 18 مهر فکر می کنم که باید برم واکسن حسامو بزنم
نسیم-مامان آرتین
25 بهمن 91 13:57
خدا رو شکر که این فسقلی هم زیاد اذیت نشده
مریم جونم از آرتین پرسیده بودی به قول مامانم آرتینم خدایی داره
چهار شنبه غروب رفت خونه مامان شوشو-5شنبه صبح بابا رضا نگهش داشت وغروب موقع مراسم تشییع عمه ام نگهش داشت
جمعه صبح هم رفت خونه عمه جونش ودیروزهم که شب هفت بود موقع مسجد رفت خونه مامان شوشو وبقیه رو کنار خودم بود خونه مادر بزرگم و با آرتین 5تا بچه دیگه هم بود وبا هم بازی میکردن وزیاد متوجه مراسم نبودن وخدا رو شکر نبردمش مهد تا خدایی نکرده به قول خودت اذیت بشه
در هر صورت همه دست به دست هم دادن تا این فسقلیهای ما زیاد اذیت نشن


مامان يوسف
29 بهمن 92 0:13
خوشبحال همه مامانا كه خداي مهربون بهشون بچه ي سالم هديه داده خداتونو شكر كنيد روزو شب. من يه كوچولوي ناز دارم از خدا ميخوام شفاشو هرچه زودتر بده منم دوس دارم مث همه مامانا فقط وقتاي واكسن زدناش دردشو ببينم.. واسه يوسفم دعا كنيد. واقعا باید شکر گزار باشیم. انشالله خدا یوسف شما را هم شفا بده عزیزم