یه جور مسابقه
از طرف دوتا از دوستهای خوبم سحر جون مامان مهراد و نسیم جون مامان آرتین به مسابقه دعوت شدم.
موضوع مسابقه هم اینه که باید دلایلمون را برای ساخت وبلاگ بنویسیم و بعد سه تا از دوستهای وبلاگیمون را به این مسابقه دعوت کنیم.
راستش ایده ساخت این وبلاگ با خاله بود و زحمت ساختش را هم خودش چند روز بعد از تولدت کشید و تا دی ماه هم خودش وبلاگت را آپ می کرد. البته مطالبش را از من میگرفت و عکسهاش را هم با هم انتخاب می کردیم تا دی ماه سال گذشته که بابا وایمکس گرفت و دیگه خودم این راه را ادامه دادم.
قبل از تولدت و دقیقا از هفته 6 بارداریم یه دفترچه خریدم و تمام خاطرات خودم را با تو در دوران بارداری داخلش می نوشتم................. اینکه چی دوست دارم........ کی میرم دکتر و بهم چی میگه ................. کجا ها میرم............... کی میرم برات خرید و چی میخرم ............... کی تکون خوردی............و کلی چیزهای دیگه+ اتفاقات بعد از تولدت که تمام را باذ جزییات نوشتم. وقتی با نی نی وبلاگ توسط خاله آشنا شدم خیلی خوشم آمد که خاطراتم را به اشتراک بگذارم و وقتی هم فکر کردم دیدم یه جورایی از دفتر بهتره چون کمتر ممکنه براش اتفاقی بیفته.
ولی از زمانی که خودم شروع به وبلاگ نویسی کردم عاشقش شدم و حسابی هم بهش عادت کردم .
دوستهای خوبی پیدا کردم که اگه چند روز ازشون با خبر نشم نگرانشون میشم و انگار یه چیزی گم کردم با اینکه هیچوقت ندیدمشون. از همه مهمتر تجربیاتمون را در ارتباط با شما وروجک ها به اشتراک میگذاریم و بیشتر با شما ها آشنا میشیم بخصوص که 90 درصد کارهاتون شبیه همه و دیر یا زود هر کدومتون یه کار مشترک را انجام میدید بدون اینکه از همدیگه خبر داشته باشید.
امیدوارم همینطور که من با مامان ها بچه های همسن و سال تو دوست شدم شما ها هم در آینده دوستهای خوبی برای هم بشید.
منم به رسم این زنجیره سه تا از دوستهای نی نی وبلاگیم را به این مسابقه دعوت می کنم ( هر چند که انتخاب فقط سه تا کار سختی بود):
ندا جون مامان دوقلوهای ناز و شیطون پارسا و آریسا
نگین جون مامان رادین
مامان علی کوچولو از وبلاگ کودک دوست داشتنی ما
٤ اسفند٩١